عنوان مقاله

متن مقاله

نظرات

نزاع فیسبوکی: وینکلوس یا زاکربرگ

327 نفر این مقاله را خواندند
9 دقیقه وقت برای خواندن نیاز دارید
بدون نظر

معمولا وقتی یه پروژه با موفقیت به پایان می‌رسه، خیلی‌ها میگن که «ایده اولیه اون پروژه مال من بوده». اینجا یه بحث و حتی دعوا پیش میاد. چه دعوایی؟ اصطلاحا بهش میگن حق مالکیت معنوی یا مالکیت فکری. کیه که امروز منکر این باشه که فیسبوک یه پروژه کاملا موفق بوده. ولی مسئله اینجاست: آیا ایده اولیه‌ش کار زاکربرگ بود؟توی این مقاله از آژانس دیجیتال مارکتینگ کاسبی می‌خوایم در مورد این ماجرا بیشتر بدونیم.

پیدایش فیسبوک

فیسبوک امروز بزرگ‌ترین شبکه اجتماعی دنیاست. سال ۲۰۱۲ تعداد کاربرهای فیسبوک از مرز یک میلیارد نفر گذشت و الان که شما دارین این مقاله رو می‌خونین، بیشتر از ۲ میلیارد کاربر فعال داره. فیسبوک به ۱۴۰ زبان دنیا قابل دسترسه. ۷۰ درصد کاربرهای این وبگاه خارج از آمریکان.

یه داستان معروفی در مورد شکل‌گیری فیسبوک وجود داره که شما می‌تونین توی خیلی از سایت‌ها اون رو ببینید. اون داستان از این قراره که یه دانشجوی رشته علوم کامپیوتر و روان‌شناسی دانشگاه هاروارد به اسم مارک زاکربرگ توی فوریه ۲۰۰۴ و موقعی که ۲۰ سالش بوده، با کمک دوستاش یه سایتی رو راه‌اندازی می‌کنن به اسم «فیسبوک».

زاکربرگ قبلا هم یه سری شبکه اجتماعی طراحی کرده بود: مثل Coursematch که برای پیگیری وضعیت مدرک تحصیلی بود یا Facemash که برای رده‌بندی میزان جذابیت افراد بود. ولی هیچکدوم اون شبکه‌ها نتونستن شهرت فیسبوک رو کسب کنن.

فیسبوک توی ۲۴ ساعت اولی که راه‌اندازی شد، ۱۲۰۰ نفر از دانشجوهای هاروارد رو به خودش جذب کرد. یعنی توی ۲۴ ساعت اول، این تعداد دانشجوی هاروارد توش اکانت داشتن. یک ماه بعد بیشتر از نصف دانشجوهای کارشناسی هاروارد توی فیسبوک اکانت داشتن.

اولش فیسبوک محدود به دانشگاه هاروارد بود. بعدش دانشگاه‌های شهرهای بوستون و آیوی لیگ و استنفورد هم پاشون به این شبکه اجتماعی باز شد. به تدریج دبیرستان‌ها هم وارد این ماجرا شدن. بعدش دیگه این قانون توی فیسبوک حاکم شد که افراد بالای ۱۳ سال می‌تونن توش اکانت داشته باشن.

طرز کار فیسبوک رو احتمالا اکثرا بلدن. ولی برای اون عده اندکی که شاید بلد نباشن باید بگم که اولش باید توی این شبکه اجتماعی ثبت‌نام کنین، بعدش یه پروفایل و اکانت می‌سازین برای خودتون و یه سری از کاربرهای دیگه رو به لیست دوستاتون اضافه می‌کنین.

بعدش می‌تونین به این دوستاتون پیام بدین، ازشون پیام دریافت کنین، تغییراتی که براتون رخ داده، مثلا سفر رفتین، یا شغل جدید گرفتین یا ازدواج کردین یا هر چیز دیگه رو می‌تونین خبرش یا عکسش یا یه متنی در موردش رو به اشتراک بذارین تا دوستاتون ببینن.

دعوا در هاروارد!

تا اینجا که همه چیز طبق روال بود و مشکلی وجود نداشت. بعد از یه مدتی دوستای زاکربرگ ادعا کردن که یه بخش مهمی از فیسبوک ایده اون‌ها بوده و یه نزاع حقوقی اینجا شکل گرفت. این داستان رو هم توی سایت‌های مختلف می‌تونین ببینید و زیاد در موردش نوشته شده.

ولی همون سال (۲۰۰۴) یه اتفاق عجیب افتاد. یه آدمی به اسم کامرون وینکلوس (Cameron Winklevoss) پیدا شد که اصلا جزو اون حلقه دوستان زاکربرگ نبود و ادعا کرد که ایده اصلی فیسبوک مال اونه و نه زاکربرگ و دوستاش. برگ‌های کل درخت‌های دانشگاه هاروارد ریخته بود.

مطالعه کنید  سایت ساز یا وردپرس ؟ کدام یک بهتر است؟ ( بررسی مزایا و معایب )

تصور کنین ماجرا رو. چند تا دوست با هم یه پروژه رو شروع کردن و وقتی بازار پروژه داغ شد، دعواشون شد که ایده اصلی مال کی بوده. وسط این دعوا یه آدم دیگه بیرون از این حلقه دوستان پیدا شده و میگه که «اصلا ایده اصلی این پروژه مال من بوده؛ شما چی میگین؟!».

حالا ببینیم اصلا این آقای کامرون وینکلوس کی هست؟ این آدم هم دانشجوی دانشگاه هاروارد بود. البته ۳ سال از زاکربرگ و دوستاش بزرگ‌تر بود؛ زاکربرگ متولد ۱۹۸۴ هست و وینکلوس متولد ۱۹۸۱. وینکلوس سال ۲۰۰۰ وارد هاروارد شد و توی رشته اقتصاد مدرک کارشناسی گرفت و سال ۲۰۰۴ فارغ‌التحصیل شد.

کامرون وینکلوس توی دانشگاه عضو تیم قایق‌رانی بود؛ یه نوع قایق‌رانی خاص که بهش میگن «روئینگ» (Rowing). توی این نوع قایق‌رانی ورزشکارها رو به عقب توی قایق می‌شینن و با دو تا پارو که به گیره قایق وصله، پارو می‌زنن. قایق‌های روئینگ دراز و باریکن. احتمالا توی اخبار و سایت‌های ورزشی مسابقاتش رو دیدین.

توی دسامبر ۲۰۰۲ کامرون وینکلوس به همراه برادرش تایلر وینکلوس و یکی از همکلاسی‌های هارواردش به اسم دیویا نارندرا (Divya Narendra) یه راهی رو پیدا کردن که از طریقش دانشجوهای هاروارد و بقیه دانشگاه‌ها می‌تونستن بهتر با هم ارتباط بگیرن. این رو هم بگم که تایلر هم مثل کامرون اقتصاد خونده بود؛ ولی دیویا ریاضیات کاربردی.

راهی که اون‌ها پیدا کرده بودن یه شبکه اجتماعی بود به اسم «هاروارد کانکشن» (HarvardConnection) که بعدا اسمش به «کانکت‌یو» (ConnectU) تغییر کرد. چرا اسمش تغییر کرد؟ چون این شبکه اجتماعی از هاروارد گسترده‌تر شد و پاش به دانشگاه‌ها و مدارس دیگه هم باز شد.

چیزی که ایده کانکت‌یو رو خاص می‌کرد و باعث می‌شد با بقیه شبکه‌های اجتماعی متفاوت بشه، این بود که شما مستقیم و شخصا وارد این شبکه اجتماعی نمی‌شدین، بلکه از طریق دامِین اون جمع یا گروه یا کلابی که بهش متعلق بودین (مثلا Harvard.edu) باید واردش می‌شدین.

ایده بنیانگذارهای کانکت‌یو این بود که هر مدرسه و دانشگاهی جمع و کلاب خودش رو توی کانکت‌یو شکل بده. و اصلا اینطوری دانشجوها و فارغ‌التحصیل‌های یه مدرسه یا دانشگاه خیلی راحت همدیگه رو پیدا می‌کردن. ژانویه ۲۰۰۳ این سه نفر از یکی از رفقای هارواردیشون که برنامه‌نویس بود، درخواست کردن که این شبکه اجتماعی رو راه بندازه.

«شکایت می‌کنی ازم؟ منم شکایت می‌کنم ازت!»

حالا بریم به سال ۲۰۰۴. برادران وینکلوس از زاکربرگ شکایت کردن که ایده اون‌ها رو دزدیده و فیسبوک رو تأسیس کرده. حرف این دو نفر این بود که زاکربرگ مفاد یه قرارداد شفاهی‌ای که بین اون‌ها بوده رو شکونده. قرارداد شفاهی چیه؟

قرارداد شفاهی (oral contract) یه نوع توافقیه که طرفین برای انجام یه معامله یا یه کار بدون اینکه چیزی بنویسن و امضا کنن، از طریق تلفن یا جلسه حضوری در مورد اون موضوع یا کار به نتیجه دلخواه‌شون می‌رسن. در واقع یه قراردادیه که چیزی نوشته نمی‌شه. همین.

برادران وینکلوس می‌گفتن که زاکربرگ کد منبعی که این‌ها برای کانکت‌یو استفاده کرده بودن رو برای فیسبوک کپی کرده. کد منبع چیه؟ کد منبع (source code) به دستورهای برنامه که برای کاربر قابل خوندنه، ولی کامپیوتر نمی‌تونه مستقیم اون رو بخونه میگن.

مطالعه کنید  بهترین کالا برای فروش اینترنتی در سال 1403 ( لیست کامل اجناس )

این رو در نظر داشته باشین که این دعوای حقوقی بین افراد نبود؛ یعنی به صورت قانونی دعوا بین وینکلوس و زاکربرگ نبود، بلکه بین کانکت‌یو و فیسبوک بود. فیسبوک هم در مقابل شکایت کانکت‌یو ازش شکایت کرد که توی یه پروژه‌ای که بنیانگذارهای کانکت‌یو داشتن، سهمی برای فیسبوک بوده و اون سهم به فیسبوک داده نشد.

با ۶۵ میلیون دلار میشه چندتا شبکه اجتماعی تأسیس کرد؟!

به زبون ساده شکایت کانکت‌یو این بود که فیسبوک کپیه. شکایت فیسبوک این بود که قبلا یه جایی توی یه قراردادی بوده و سهمی داشته، ولی کانکت‌یو دورش زده. اگه بخوام به صورت مالی و عددی بگم که این دعوا سر چه مقدار پول بود، باید بگم حدود ۶۵ میلیون دلار.

البته همون موقع معلوم نبود که دعوا سر چقدر پوله. چون مسئله مالی این نزاع اون‌قدرها هم مشخص نبود. فوریه ۲۰۰۸ معلوم شد که دعوا سر اینقدر پوله. ولی توی مه ۲۰۱۰ کانکت‌یو دوباره اتهام زد به فیسبوک که ارزش سهام خودش رو با تقلب بالا برده و به ۴۵ میلیون دلار رسونده، در حالی که ارزش واقعیش، ۱۱ میلیون دلاره.

حالا با این محاسبه جدید، معلوم شد که دعوای سال ۲۰۰۴ نه به خاطر ۶۵ میلیون دلار، بلکه ۳۱ میلیون دلار بود. ۲۶ آگوست ۲۰۱۰ نیویورک تایمز گزارشی منتشر کرد که نشون می‌داد ارزش سهام فیسبوک اون سال ۱۲۰ میلیون دلاره. البته بعضی‌ها هم می‌گفتن که با توجه به مذاکراتی که قبلا شده بود، مهم نیست ارزش سهام فیسبوک چقدره و این عدد به نزاع بین فیسبوک و کانکت‌یو ارتباطی نداره.

این نزاع با شکست برادران وینکلوس به پایان رسید؛ چون نتونستن مالکیت فیسبوک رو از طریق دادگاه از آن خودشون کنن. اونا تصمیم گرفتن که شکایت خودشون رو به دیوان عالی ایالات متحده ارائه (Supreme court of the United States) بدن. دیوان عالی ایالات متحده بالاترین جایگاه رو توی هرم قضایی آمریکا داره و به «دادگاه نهایی» معروفه. ولی ژوئن ۲۰۱۱ اعلام کردن که نظرشون تغییر کرده و شکایت نمی‌کنن.

دیوان عالی ایالات متحده - فیسبوک

سال ۲۰۰۹ معلوم شده بود که کانکت‌یو از فیسبوک مبلغ ۶۵ میلیون دلار غرامت گرفته. ولی چطوری معلوم شد؟ یکی از شرکت‌های حقوقی که وکالت کانکت‌یو رو بر عهده داشت، توی گزارش سالانه‌ش به اشتباه و غیرعمدی این رو هم منتشر کرد که کانکت‌یو توی شکایتی که علیه فیسبوک کرد ۶۵ میلیون دلار برنده شد. و بعدا هم کانکت‌یو ارتباطش رو با اون شرکت حقوقی قطع کرد و عذرش رو خواست؛ اولش حتی تصمیم داشت که از اون شرکت حقوقی شکایت کنه، ولی بعدا منصرف شد. خیلی داستان و دعوا و شکایت تو در تو شد!

حرف پایانی

توی این ماجرایی که تعریف کردم، برادران وینکلوس از یه جهتی شکست خوردن و از یه جهتی هم پیروز شدن. اون جهتی که شکست اون‌هاست واضحه؛ اونا نتونستن مالک فیسبوک بشن، در حالی که طبق ادعاشون، ایده اصلی فیسبوک مال اونها بود.

ولی چرا پیروز شدن؟ چون ۶۵ میلیون دلار پول گرفتن. پیروزی، کسب این ۶۵ میلیون دلار نبود؛ کاری بود که اون‌ها با این ۶۵ میلیون دلار شروع کردن. از سال ۲۰۰۴ به بعد برادران وینکلوس توی سیلیکون ولی بدنام شده بودن، چون شکایتی کرده بودن که نتیجه نداده بود و به خاطر همین کسی روی پروژه‌های اون‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کرد.

مطالعه کنید  پاکوچولو و شگفت‌انگیزان و تبلیغات در آن ها

اونا تصمیم گرفتن بدون سرمایه‌گذار و با استفاده از همون غرامتی که از فیسبوک گرفتن، وارد یه کار جدید بشن: بیت‌کوین و ان‌اف‌اتی. و حسابی دارن الان اسبشون رو می‌تازونن. سال ۲۰۱۲ زمانی که توی ارز دیجیتال سرمایه‌گذاری کرده بودن، ارزش هر بیت‌کوین ۸ دلار بود؛ ولی الان ارزش هر بیت‌کوین نزدیک به ۷۰ هزار دلاره.

مطالعه بیشتر

یه فیلم معروف هم وجود داره که به این دعوای حقوقی پرداخته. اگه دوست داشتین، می‌تونین برای آشنایی بیشتر با این ماجرا، فیلم «شبکه اجتماعی» (Social Network) ساخته دیوید فینچرِ عزیز رو ببینید. علاوه بر فیلم دیوید فینچر میتونید یه سری هم به مقاله ایلان ماسک در توییتر بزرگترین ضرر مالی تاریخ رو رقم زده است؟بزنید تا متوجه بشین که صاحبان کسب و کارهای بزرگی مثل توئیتر و فیسبوک و … با چه چالش هایی روبرو هستند

5/5 - (11 امتیاز)

نظرات

هنوز برای این مطلب، نظر ثبت نشده است
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می‌کنید
ثبت نظر
keyboard_arrow_up